سفارش تبلیغ
صبا ویژن

چنار

ماجرای چناری که به امام زاده تبدیل شد!

«یکی از خدمتکاران اندرون[ناصرالدین شاه] مرتکب خلافی شده و از آنجا که دانست مورد خشم و بازخواست خانم خود قرار خواهد گرفت شبانگاه فرار کرده در حضرت عبدالعظیم بست نشست. چون این خبر به گوش شاه رسید سخت به رقت آمد و به بانوی کنیز فراری گفت تا از تقصیر وی درگذرد. آنگاه برای آنکه اهل اندرون ملجأ و مأمنی نزدیکتر داشته باشند و هنگام ضرورت بدان پناه برند در نهان به یک...
ی از گیس سپیدان حرم دستور داد تا آواز دهد خواب نما شده و به وی گفته اند در پای چنار کهن سال که کنار مظهر قنات "مهر گرد"در اندرون واقع است امامزاده ای به نام عباسعلی مدفون است. گیس سفید گفته شاه را به کار بست و این خبر در اندرون انتشار یافت. اهل حرم شادی ها کردند و از شاه خواستند تا نرده ای دور درخت کشیده شود. شاه به نصب نرده امر کرد و آنرا به رنگ سبز اندود کردند. از آن پس درخت مزبور به چنار عباسعلی معروف شد. زیارتنامه ای مخصوص به تنه آن آویختند و اطرافش شمع های نقره کوبیده هر شب شمع ها در آن افروختند. رفته رفته چنار مزبور اهمیتی به سزا یافت و بستی محکم شد. اهل اندرون نذور خود را از قبیل حلوا و غیره در پای آن می پختند و بر تنه اش دخیل ها می بستند بدین گونه برای نیازمندان حرمسرا نقطه توجهی و پناهگاهی نزدیک بوجود آمد...»!

گرچه "ناصرالدین شاه" این ترفند را بکار بست تا اهل بستوه آمده حرم برای بست نشینی ناگزیر به خروج از حرم نشوند لیکن دیری نپائید که این امامزاده هم صاحب شجره نامه و زیارتنامه و برو و بیائی شد و دعاها و وردهای مختلفی برای حاجت گرفتن درماندگان پناه آورده به چنار ساخته شد و در کنار آن علم ها و کُتل هائی برافراشته و پارچه های تکّه تکّه شده ای بر شاخه های چنار گره خورد و دیگ های آش و پلوهای نذری در پای آن برپا شد بامید اینکه از این طریق حاجات مراجعین برآورده شود!